ساقیان چون دم از شراب از خواجوی کرمانی غزل 398

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ساقیان چون دم از شراب زنند

1 ساقیان چون دم از شراب زنند مطربان چنگ در رباب زنند

2 گلعذاران به آب دیدهٔ جام بس که بر جامها گلاب زنند

3 مهر ورزان به آه آتش بار دود در دیدهٔ سحاب زنند

4 صبح خیزان بنغمهٔ سحری هر نفس راه شیخ و شاب زنند

5 پسته خندان بفندق مشکین درشکنج نغوله تاب زنند

6 چون بگردش در آورند هلال تاب در جان آفتاب زنند

7 هر دمم خونیان لشکر عشق خیمه بر این دل خراب زنند

8 هر شبم شبروان خیل خیال حمله آرند و راه خواب زنند

9 خیز خواجو ببین که سرمستان در میخانه از چه باب زنند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر