ساقیا توبه شکستم، جرعه‌ای از عطار نیشابوری غزل 479

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ساقیا توبه شکستم، جرعه‌ای می ده به دستم

1 ساقیا توبه شکستم، جرعه‌ای می ده به دستم من ز می ننگی ندارم، می‌پرستم می‌پرستم

2 سوختم از خوی خامان، بر شدم زین ناتمامان ننگم است از ننگ نامان، توبه پیش بت شکستم

3 رفتم و توبه شکستم، وز همه عیبی برستم با حریفان خوش نشستم، با رفیقان عهد بستم

4 من نه مرد ننگ و نامم، فارغ از انکار عامم می فروشان را غلامم، چون کنم، چون می‌پرستم

5 دین و دل بر باد دادم، رخت جان بر در نهادم از جهان بیرون فتادم، از خودی خود برستم

6 خرقه از تن برکشیدم، جام صافی در کشیدم عقل را بر سر کشیدم، در صف رندان نشستم

7 خرقه را زنار کردم، خانه را خمار کردم گوشهٔ در باز کردم، زان میان مردانه جستم

8 ساقیا باده فزون کن، تا منت گویم که چون کن خیزم از مسجد برون کن، کز می دوشینه مستم

9 گر چو عطارم که آبم می‌برد از دیده خوابم بس که از باده خرابم، نیستم واقف که هستم

عکس نوشته
کامنت
comment