-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا، باده ده امروز که جانان اینجاست سر گلزار نداریم که بستان اینجاست
2 دگرم نقل و شرابی نبود، گو کم باش گریه تلخ و شکر خنده پنهان اینجاست
3 ناله چندین مکن، ای فاخته، کامشب در باغ با گلی ساز که آن سرو خرامان اینجاست
4 هم ز در باز رو، ای باد و نسیم گل را باز بر باز که آن غنچه خندان اینجاست
5 یار در سینه و من در سکرات اجلم دست در سینه من سای و ببین جان اینجاست
6 خواه، ای جان، برو و خواه همی باش که من مردنی نیستم امروز که جانان اینجاست
7 ای مگس، چند به گرد لب آن مست پری کنجهای دهنش بین شکرستان اینجاست
8 خنده ضایع مکن، ای کان نمک، در هر جای پاره های جگر سوخته بریان اینجاست
9 سالها آن دل گم گشته که جستی، خسرو هم همین جاش طلب، زلف پریشان اینجاست