فکر سامان جهان، کار من از واعظ قزوینی غزل 198

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

فکر سامان جهان، کار من رنجور نیست

1 فکر سامان جهان، کار من رنجور نیست برنیاید این تلاش از ناتوانان، زور نیست

2 میکشد خود را بر اوج جاه این دار فنا پایه مرد خویشتن بین را کم از منصور نیست

3 یافتی چون ملک دل، بگشا به اظهارش زبان والی این مملکت را، حاجت منشور نیست

4 تنگ روزی، بیش گردد بهره مند از مال خود جوی بهتر میخورد آبی که آن پرزور نیست

5 گرچه دورم از دل این خلق دل از حق بدور گر ازین دوری بحق نزدیک گردم، دور نیست

6 مهر دولت گر کشد تیغ از پس دیوار فقر برنخیزد سایه‌وَش واعظ اگر بی‌شور نیست

عکس نوشته
کامنت
comment