- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فکر سامان جهان، کار من رنجور نیست برنیاید این تلاش از ناتوانان، زور نیست
2 میکشد خود را بر اوج جاه این دار فنا پایه مرد خویشتن بین را کم از منصور نیست
3 یافتی چون ملک دل، بگشا به اظهارش زبان والی این مملکت را، حاجت منشور نیست
4 تنگ روزی، بیش گردد بهره مند از مال خود جوی بهتر میخورد آبی که آن پرزور نیست
5 گرچه دورم از دل این خلق دل از حق بدور گر ازین دوری بحق نزدیک گردم، دور نیست
6 مهر دولت گر کشد تیغ از پس دیوار فقر برنخیزد سایهوَش واعظ اگر بیشور نیست