سماع از بهر از جلال الدین محمد مولوی غزل 338

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سماع از بهر جان بی‌قرارست

1 سماع از بهر جان بی‌قرارست سبک برجه چه جای انتظارست

2 مشین این جا تو با اندیشه خویش اگر مردی برو آن جا که یارست

3 مگو باشد که او ما را نخواهد که مرد تشنه را با این چه کارست

4 که پروانه نیندیشد ز آتش که جان عشق را اندیشه عارست

5 چو مرد جنگ بانگ طبل بشنید در آن ساعت هزار اندر هزارست

6 شنیدی طبل برکش زود شمشیر که جان تو غلاف ذوالفقارست

7 بزن شمشیر و ملک عشق بستان که ملک عشق ملک پایدارست

8 حسین کربلایی آب بگذار که آب امروز تیغ آبدارست

عکس نوشته
کامنت
comment