سماع آرام از جلال الدین محمد مولوی غزل 339

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سماع آرام جان زندگانست

1 سماع آرام جان زندگانست کسی داند که او را جان جانست

2 کسی خواهد که او بیدار گردد که او خفته میان بوستان‌ست

3 ولیک آن کو به زندان خفته باشد اگر بیدار گردد در زیان‌ست

4 سماع آن جا بکن کان جا عروسیست نه در ماتم که آن جای فغانست

5 کسی کو جوهر خود را ندیدهست کسی کان ماه از چشمش نهانست

6 چنین کس را سماع و دف چه باید سماع از بهر وصل دلستان‌ست

7 کسانی را که روشان سوی قبله‌ست سماع این جهان و آن جهانست

8 خصوصا حلقه‌ای کاندر سماعند همی‌گردند و کعبه در میانست

9 اگر کان شکر خواهی همان جاست ور انگشت شکر خود رایگانست

عکس نوشته
کامنت
comment