-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غنچه سالی خون خورد، تا چهرهای گلگون کند در چنین محنتسرا، دل شادمانی چون کند؟!
2 خودنمایی زیر چرخ فتنه بار از عقل نیست از سبکمغزی حباب از بحر سر بیرون کند
3 بس که عنقا داشت عار از شهرت خود در جهان در میان خلق نتوانست سر بیرون کند
4 میکند دل را مکدر، صحبت اهل نفاق با دورویان جهان، آیینه یارب چون کند؟!