-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی، جهان سرشک حریفان گرفته است کو کشتی شراب که طوفان گرفته است
2 چندان بجان رسید دلم از غم جهان کز محنت جهان دلم از جان گرفته است
3 با آنکه دامن از همه عالم کشیده ام عشق توام هنوز گریبان گرفته است
4 اگه نیی ز آتش دل آه چون کنم ما بی زبان و آتش پنهان گرفته است
5 تا زد بدامن تو ز مستی رقیب دست اهلی همیشه دست بدندان گرفته است
6 تو شاه حسنی و اهلی خراب کشتن خود به تیغ جور اگر او را نمیکشی ستم است