- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساغر زده و شمع قد افراختهای باز در خرمن گل آتشی انداختهای باز
2 پیداست از آن خنده شیرین نهانی با غمزدهای شعبدهای باختهای باز
3 من سوخته خرمن شدم از نعل سمندت چون برق چرا بر سر من تاختهای باز
4 انگشتنما چون مه نو کردیم از ضعف رسوای جهان از ستمم ساختهای باز
5 آتش ننشست ای گلت از کشتن بلبل مست از پی خون ریختن فاختهای باز
6 با لالهستان دل از آنت نظر افتاد کز لاله دلسوخته نشناختهای باز
7 آهت چو شفق دامن افلاک گرفته اهلی علم داد برافراختهای باز