- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم مخور، ای دل که باز ایام شادی هم رسد هر کجا دردی ست آن را عاقبت مرهم رسد
2 در میان آدمی و آنچه مقصودی وی است گر بود صد ساله ره، چون وقت شد، یکدم رسد
3 گاو و خر را از غم و شادی عالم بهره نیست خاص بهر آدم است، ار شادی و ار غم رسد
4 نسبت آدم درست آنگه شود با آدمی کانچه بر آدم رسد آن بر بنی آدم رسد
5 بگذر از اندیشه چون می بگذرد اندیشه نیست هر جفایی کان بر اهل عالم از عالم رسد
6 دوستان، خاک شمایم چون می شادی خورید جرعه ای ریزید تا این خاک را زان نم رسد
7 خسروا، ناخوش مشو، کایام شادی در گذشت بر خدا دل نه که خوش خوش کام شادی هم رسد