-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دارم من اگر چو ذره پستم نظری بلند دارم
2 دل ریش من متاعی نبود ولی مکن رد که من از متاع عالم دل دردمند دارم
3 بفراق خو گرفتم ز هلاک خود چه باکم چو بمگر دل نهادم چه غم از گزند دارم
4 شکرم مده چو طوطی سخنی بگو از آن لب که من از لب تو مستم چه مذاق قند دارم
5 چو گلم خجل ندانم که کدام زهر نوشتم چکنم که صد جراحت من مستمند دارم
6 ز کمند زلف هر سو چه نهی براه دامم تو تعب مکش که منهم سر این کمند دارم
7 نه دل است اینکه دارم بتن ضعیف اهلی که بتار عنکبوتی مگسی ببند دارم