1 غمگین دلکی، ز راه دور آوردم او مینامد، منش به زور آوردم
2 آنجاش ز دست کافری بِربودم وین جاش به پای خود به گور آوردم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دوش چو برد آفتاب دست به تیغ یمان کرد سحر ترکتاز بر سپه زنگیان
2 چرخ ربیعی لباس خواست که در سر کشد بافته بود آفتاب چادر زرد خزان
1 میان در بست اقبال آگهی را قدوم موکب توران شهی را
2 جهان صدری که پیش آستانش فلک خم داد بالای سهی را
1 چو رفت شاه کواکب ببار گاه حمل هزار نقش بر آورد کار گاه عمل
2 محاسبان صبا باز خامه جعد کنند گشند بر رخ تقویم بوستان جدول
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **