1 باد صبا ز نافه چینت نمی رسد بویی به عاشقان غمینت نمی رسد
2 خاک توییم و چشم تو بر ما نمی فتد ماهی و پرتوی به زمینت نمی رسد
3 شمعی که آسمان و زمین زو منورند در روشنی به عکس جبینت نمی رسد
4 گفتم که کام دل بستانم ز لعل تو دستم به پسته شکرینت نمی رسد
5 ای درج لعل دوست مگر خاتم جمی زینسان که دست کس به نگینت نمی رسد
6 هرگز ترا چنان که تویی کس نشان نداد پای گمان به حد یقینت نمی رسد
7 مفتی، مپوی بر در زندان که امر و نهی بر عاشقان بی دل و دینت نمی رسد
8 با خار ساز، خسرو، اگر گل به دست نیست کز گلشن زمانه جز اینت نمی رسد