- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبا کو به بوی تو جان پرور است دل خلق را سوی تو رهبر است
2 به دنباله زلف مگذار کار دلی را کز آن زلف در هم تر است
3 برون بر ازین چشم پر خون من که از خون چرا آستانت تر است
4 سراندازیم به که رانی ز در که سر بی در دوست درد سر است
5 دریغ است خاک درت بر سرم که این سر نه لایق بدان افسر است
6 زهی طعن جاوید خورشید را که گویند معشوق نیلوفر است
7 مگس قند و پروانه آتش گزید هوس دیگر و عاشقی دیگر است
8 بمیرم درین سوز من عاقبت که هیزم پس از شعله خاکستر است
9 کجا یابم آن خانه ویران شده که هر شب به جان خراب اندر است
10 چه داند ملک خفته، در خواب ناز که نالان کدامیش در پیش در است
11 ز در باری دیده خسرو مرنج که خود عاشقان را همین زیور است