- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خراب از باد پائیز خمارانگیز تهرانم خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم
2 خدایا خاطرات سرکش یک عمر شیدایی گرفته در دماغی خسته چون خوابی پریشانم
3 خیال رفتگان شب تا سحر در جانم آویزد خدایا این شب آویزان چه می خواهند از جانم
4 پریشان یادگاریهای بر بادند و می پیچند به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم
5 خزان هم با سرود برگ ریزان عالمی دارد چه جای من که از سردی و خاموشی ز مستانم
6 سه تار مطرب شوقم گسسته سیم جانسوزم شبان وادی عشقم شکسته نای نالانم
7 نه جامی کو دمد در آتش افسرده جان من نه دودی کو برآید از سر شوریده سامانم
8 شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وی به اشک توبه خوش کردم که می بارد به دامانم
9 گره شد در گلویم ناله جای سیم هم خالی که من واخواندن این پنجه پیچیده نتوانم
10 کجا یار و دیاری ماند از بی مهری ایام که تا آهی برد سوز و گداز من به یارانم
11 سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش شب پائیز تبریز است در باغ گلستانم
12 گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازی من از بازی این چرخ فلک سر در گریبانم
13 به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بی حاصل به چرخ افتاده و گوئی در آفاقست جولانم
14 چه دریایی چه طوفانی که من در پیچ و تاب آن به زورقهای صاحب کشته سرگشته می مانم
15 ازین شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگین چه می گویم نمی فهمم چه می خواهم نمی دانم
16 به اشک من گل و گلزار شعر فارسی خندان من شوریده بخت از چشم گریان ابر نیسانم
17 کجا تا گویدم برچین و تا کی گویدم برخیز به خوان اشک چشم و خون دل عمریست مهمانم
18 فلک گو با من این نامردی و نامردمی بس کن که من سلطان عشق و شهریار شعر ایرانم