- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی یار از سبزه تر بوستانی یافت نو چشم من بهر تماشا گلستانی یافت نو
2 تا لب او در ته هر موی خط جان نمود بنده زان لب در ته هر موی جانی یافت نو
3 بود ناپیدا دهانش تیز دیدم بوسه جاش در لب از دندانی نشانی شد دهانی یافت نو
4 ماه من زلف سیه بر خط سبزت سر نهاد طوطی شکر خورت هندوستانی یافت نو
5 دی کمر بستی و در وی بسته شد مویی ز جعد نی میان بودی تهی گاهت میانی یافت نو
6 قامت تو کز ضعیفی بسته در مویت نماند بر سر هر تار مویی خانمانی یافت نو
7 بس که نونو داستانت فتنه شد بر هر زبان هر زبان از قصه من داستانی یافت نو
8 بس که سودم روی زرد خویش بر خاک درت باد هردم ز آستانت زعفرانی یافت نو