- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان کز یار دروغیها از صدق به و احسان
2 حال است محال او مزد است وبال او عدل است همه ظلمش داد است از او بهتان
3 نرم است درشت او کعبهست کنشت او خاری که خلد دلبر خوشتر ز گل و ریحان
4 آن دم که ترش باشد بهتر ز شکرخانه وان دل که ملول آید خوش بوس و کنار است آن
5 وان دم که تو را گوید والله ز تو بیزارم آن آب خضر باشد از چشمه گه حیوان
6 وان دم که بگوید نی در نیش هزار آری بیگانگیش خویشی در مذهب بیخویشان
7 کفرش همه ایمان شد سنگش همه مرجان شد بخلش همه احسان شد جرمش همگی غفران
8 گر طعنه زنی گویی تو مذهب کژ داری من مذهب ابرویش بخریدم و دادم جان
9 زین مذهب کژ مستم بس کردم و لب بستم بردار دل روشن باقیش فرو می خوان
10 شمس الحق تبریزی یا رب چه شکرریزی گویی ز دهان من صد حجت و صد برهان