-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 رخ گل خوش است و از وی رخت، ای نگار، خوش تر چه بود؟ گلی که رویت ز دو صد بهار خوش تر
2 چه روم به باغ و بوستان چو گلی به تو نماند ز گلی که بی تو بینم به دو دیده خار خوش تر
3 به یکی سخن که گویی بزید دوباره مرده که ز آب زندگانی دو لبت دوبار خوش تر
4 چه خوش است یک کرشمه ز برای مردن من که اگر زیم به دیدن، یکی از هزار خوش تر
5 چه کمان کشی دو چشمم به دو تیر چار کردن که گر آید از تو گردی دو من و چهار، خوش تر
6 منم و شبی و با دل همه شب حکایت او که غم دراز گفتن به شبان تار خوش تر
7 چه روم به خاک، جانم کند این سخن به حسرت که براین تن زمینی ره آن سوار خوش تر
8 غم هجر راست ذوقی که به وصف کس نیاید تو اگر شراب خواری، ز میت خمار خوش تر
9 چو غلام تست خسرو، زید و بمرد، فریاد تو ازین دو گوی پیشت که کدام کار خوش تر؟