- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخ چو عید تو دل برد بهر قربان را ازین نشاط به یکجا دو عید شد جان را
2 مرا تو عیدی و از انتظار تو امشب به دیده آب نبود این دو طفل گریان را
3 قدم به تهنیت عید رنجه فرمودی اگر نه من کنم اظهار درد پنهان را
4 دولب مبند یک امشب به روی من مست شکر فروش به شبهای عید دکان را
5 اگر سخن نکنی، گوش کن که می گوید ز دل خسته جان را