- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم یعنی گرانیِ خود از این خاکِ در بریم
2 سودای ما به زلف بتان راست چون نشد آن به که رخت خویش از اینجا به در بریم
3 آیا کجاست دیده وری تا به حضرتش پیش آوریم نقد نیاز و نظر بریم
4 آن روز بخت سوی درش رهبری کند کز سر هوای روضه به کلّی به در بریم
5 هر جا نشان خاک کف پای او بوَد ای دیده سعی کن که به دامن گهر بریم
6 پای سگش بگیر خیالی و سر بنه تا یک دو روز در قدم او به سر بریم