خیز و از می آتشی در ما از عطار نیشابوری غزل 655

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

خیز و از می آتشی در ما فکن

1 خیز و از می آتشی در ما فکن نعرهٔ مستانه در بالا فکن

2 چون نظیرت نیست در دریا کسی خویش را خوش در بن دریا فکن

3 خون رز بر چهرهٔ گل نوش کن پس ز راه دیده بر صحرا فکن

4 تا کیم خاری نهی می خور چو گل دیده بر روی گل رعنا فکن

5 چون هزار آوا نمی‌خفتد ز عشق خرقهٔ جان بر هزار آوا فکن

6 گر تو را مستی و عشق بلبل است شب مخسب و شورشی در ما فکن

7 شیر گیران جمله غوغا کرده‌اند خویش را در پیش سر غوغا فکن

8 عمر امشب رفت اگر دستیت هست عمر مستان را پی فردا فکن

9 تا کی ای عطار از خارا دلی شیشهٔ می خواه و بر خارا فکن

عکس نوشته
کامنت
comment