-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حلقه بر هر دری این زمزمه را ساز کند که برویت اثر ناله دری باز کند
2 پایه تخت شرف الفت بی قدران است شعله را صحبت خاشاک سرافراز کند
3 بر سرت چتر سیه بختی خود بس، چه ضرور به پر و بال هما روح تو پرواز کند؟!
4 در خم چرخ بود شادی ما بیخردان خنده کبک که در چنگل شهباز کند
5 بر سر گرد ره دوست،دل میلرزد صورتم خامه نقاش چو پرداز کند
6 من بیقدر نیم لایق ناز تو، مگر دیگری از تو کشد ناز و، بمن ناز کند
7 خون دلها همه از گریه بانجام رسد واعظ از درد تو هرجا سخن آغاز کند