-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بحق شام وصال و بعهد روز نخست که روز و شب دل من در هوای صحبت تست
2 فدای ناز تو ایسرو نازنینان اند که خوش تر از تو درین باغ سروناز نرست
3 نه رحم داد سپهر و نه رحمتی هرگز ترا ز سخت دلی و مرا ز طالع سست
4 چه لطف بود که ساقی بخاکساران کرد که صد غبار غم از دل به نیم جرعه بشست
5 اگرچه زخم درون به شود بمرهم عشق خوشا کسی که دل کس نخست هم ز نخست
6 دل از شکسته خود برمکن که راست دل است بحق شاه که اهلی شکسته ایست درست