- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رضا قلیخان ای خواجه ای که از سر صدق فکنده امر تو چون بنده حلقه در گوشم
2 هنوز می وزدم بوی مشک و گل به مشام از آن شبی که چو جان بودی اندر آغوشم
3 بغیر بندگی و مهر و صدق و یک رنگی چه کرده ام که ز دل کرده ای فراموشم
4 مرا به هیچ فروشی ولی خورم سوگند که موئی از تو به تاج ملوک نفروشم
5 مرا چو بربط خود دان کت آید اندر گوش ترانه از زدن زخم و مالش گوشم
6 اگر نه بربطم ای جان چرا ز زخم حبیب ترانه خوانم و از کس ترانه ننیوشم
7 اگر نه بربطم ای دل چرا به زانوی تو سخن سرایم و دور از تو بر تو خاموشم
8 اگر نه بربطم این تار زرد و موی سپید ز چیست ریخته بر دامن از بنا گوشم
9 جهانیان را رگ زیر پوست باشد و من چو بربطم که به رگ پوست را همی پوشم
10 چو بربطم که دلم آشنای زخم تو شد چو بربطم که چو بنوازیم تو بخروشم
11 تو روز و شب پی آزار من بکوش که من پی رضای تو از جان و دل همی کوشم
12 مخر فسانه این آسمان حیلت باز ز راه حیله میفکن به خواب خرگوشم