- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلخوردنی ز مال، به اهل غنا رسد کاهیدنی ز دانه، به سنگ آسیا رسد
2 آگه نبیند اهل تنعم ز مغز کار کی استخوان و گر نه بمسکین هما رسد؟
3 گر نعمت جهان، همه قسمت شود بخلق آسودگی بمردم بیدست و پا رسد
4 دولت بزیر تیغ سمورم نشانده است شاید که راحتی ز نی بوریا رسد
5 درپا نه ناتوانیم از ضعف پیری است پا سست کرده تن، که اجل از قفا رسد
6 صندل ز اغنیا، سر بی درد سر ز ما دنیا به شاه و راحت دنیا به ما رسد
7 دولت ز اهل دولت و غیرت ز اهل دل بازی بکودکان و تماشا به ما رسد
8 بستند بار خود همه زین کهنه آسیا واعظ ستاده ایم، که نوبت به ما رسد