- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد باد آن روز کز لب بوی جان میآمدت خط بسوی خاور از هندوستان میآمدت
2 هر زمان از قلب عقرب کوکبی میتافتت هر نفس سنبل نقاب ارغوان میآمدت
3 چون خدنگ چشم جادو مینهادی در کمان ناوک مژگان یکایک برنشان میآمدت
4 چون ز باغ عارضت هر دم بهاری میشکفت هر زمان مرغی بطرف گلستان میآمدت
5 در چمن هر دم که چون عرعر خرامان میشدی خنده بر بالای سرو بوستان میآمدت
6 چون جهان را برخ آرام جان میآمدی از جهان جان ندا جان و جهان میآمدت
7 در تکلم لعل شیرینت چو میشد در فشان چشمههای آب حیوان از دهان میآمدت
8 چون میان بوستان از دوستان رفتی سخن گاه گاهی نام خواجو بر زبان میآمدت