- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رنگ سرخ آدمی را میکند زرد احتیاج روی گرم دوستان را، میکند سرد احتیاج
2 ای بسا روها که کرد از رنگ خجلت غازه دار کرده مردان را بسی نامرد، نامرد احتیاج!
3 ظاهر از سیمای نخل تشنه می گردد که چون چهره آزادگان را میکند زرد احتیاج
4 اره در پا ز آمد و رفت در دونان نهاد نخل عزتها بسی از پا درآورد احتیاج
5 پیش صاحبدل که میداند زیان و سود خویش هست دلها را ز درمان بیشتر درد احتیاج
6 کیسه تا گردید پر، دل شد ز یاد حق تهی آنچه با ما بی نیازی کرد، کی کرد احتیاج!
7 لذت شهد قناعت را بکامش تا رساند واعظ ما را ز لذتها غنی کرد احتیاج