- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز مدار، ای پسر، غمزه نیم خواب را تا نبرد به جادویی جان و دل خراب را
2 از پی نقل مجلست هست بر آتشم جگر چاشنیی نمی کنی گوشه این کباب را
3 از مه و مشتری چرا دست نشوید آسمان کاب بریخت روی تو چشمه آفتاب را
4 دوش به خواب گوییم در بر من نشسته ای معذرتی کنم کنون از دل و دیده خواب را
5 بوسه بده که می رود هجرکشان به کشتنم منتظر لب توام، باز بده جواب را
6 کشتن ماست مستیت، ار چه شراب خورده ای بهر خدا که سوی خود راه مده شراب را
7 بهر چه می کشی، چو هست آخر این ندامتت وه که رها نمی کند خوی تو این شتاب را