1 بخوان و خانه ات گر شکر و زر شود خرمن گدا و دزد ناید
2 باین راه دراز و لقمه تلخ مرا پا رنج و دندان مزد باید
1 زلال خضر کزان تشنه ماند اسکندر ببین که گشته روان در کنار بحر خزر
2 هر آنچه جست سکندر درون تاریکی بروشنی شده ما را نصیب خوش بنگر
1 فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راست تهی ز مردم دیندار و دین پرست چراست
2 بنای کژ نشود راست گفته اند ولیک بدست کژ منشان این بنای کژ شده راست
1 چو شاه دانا دارد وزیر دانشمند سر ستاره و ماه آیدش بخم کمند
2 چو طغرلیست ملک، کش وزیر بال و پرست همی بپرداز این پر بر آسمان بلند