-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی سرمست رندان می دهد جامی به من وز لب او می رسد هر لحظه پیغامی به من
2 گاه زلفش می فشاند گاه بر رو می نهد می نماید روز و شب صبحی و خوش شامی به من
3 منشی دیوان اعلی از قضا و از قدر می نویسد خوش نشانی می نهد نامی به من
4 من دعا گویم دعای دولتش گویم مدام در عوض او می دهد هر لحظه دشنامی به من
5 در خرابات مغان مست و خراب افتاده ایم هرچه خواهد گو بگو علم کالانعامی به من
6 دام و دانه می نهد صیاد حسن از زلف و خال تا بگیرد مرغ روحی می کشد دامی به من
7 در رسالت هرچه می بینم رسول خضر شد هر نفس می آورند از غیب پیغامی به من
8 نعمت الله مجلس رندانه آراسته چشم مستش می دهد در هر نظر جامی به من