امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

بی شاهد رعنا به تماشا از امیرخسرو دهلوی غزل 127

غزل 127 ام از 2198 غزلیات

بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت بی سرو خرامنده به صحرا نتوان رفت

2 دی رفت سوی باغ و ندانست غم ما این نیز نداشت که بی ما نتوان رفت

3 صحرا و چمن پهلوی من هست بسی، لیک همره شو ای دوست که تنها نتوان رفت

4 کردیم رها جان و دل از بهر رخت، زانک با غمزدگان سوی تماشا نتوان رفت

5 ماییم و سر کوی تو کز پیش نخوانی اینجا بتوان مرد و ازینجا نتوان رفت

6 گفتم که ز کویت بروم تا ببرم جان گفتن بتوان جان من، اما نتوان رفت

7 ای قافله، در بادیه ام پای فرو ماند بگذر که در کعبه به این پا نتوان رفت

8 مپسند که در پیش لبت مرده بمانم تا زیسته از پیش مسیحا نتوان رفت

9 خسرو، پس ازین مذهب خورشید پرستی مؤمن شده در قبله ترسا نتوان رفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت

شاعر شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت چه کسی است ؟

شاعر شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت چیست ؟

قالب شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت غزل است

مضمون اصلی شعر بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین است.
بنر