- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رهی کان ره نهان اندر نهان است چو پیدا شد عیان اندر عیان است
2 چه میگویم چه پیدا و چه پنهان که این بالای پیدا و نهان است
3 چه میگویم چه بالا و چه پستی که این بیرون ازین است و از آن است
4 چه میگویم چه بیرون چه درون است که بیرون و درون گفت زبان است
5 چگویم آنچه هرگز کس نگفته است چه دانم آنکه هرگز کس ندانست
6 گمانی چون برم چون کس نبرده است نشانی چون دهم چون بینشان است
7 مکن روباه بازی شیر مردا خموشی پیشه کن کین ره عیان است
8 برو از پوست بیرون آی کین کار نه کار توست کار مغز جان است
9 برو عطار و ترک این سخن گیر که این را مستمع در لامکان است