شعاع چشمهٔ مهر از فروغ از خواجوی کرمانی غزل 122

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

شعاع چشمهٔ مهر از فروغ رخسارست

1 شعاع چشمهٔ مهر از فروغ رخسارست شراب نوشگوار از لب شکر بارست

2 کمند عنبری از چنین زلف دلبندست فروغ مشتری از عکس روی دلدارست

3 نوای نغمه مرغ از سرود رود زنست شمیم باغ بهشت از نسیم گلزارست

4 چه منزلست مگر بوستان فردوسست چه قافله‌ست مگر کاروان تاتارست

5 چه لعبتست که از مهر ماه رخسارش چو تار طره او روز من شب تارست

6 بسرسری سر زلفش کجا بدست آید چو سر ز دست برون شد چه جای دستارست

7 تو یوسفی که فدای تو باد جان عزیز بیا که جان عزیز منت خریدارست

8 بنقش روی تو هر آدمی که دل ندهد من آدمیش نگویم که نقش دیوارست

9 چو چشم مست ترا عین فتنه می‌بینم چگونه چشم تو در خواب و فتنه بیدارست

10 درون کعبه عبادت چه سود خواجو را که او ملازم دردی کشان خمارست

11 عجب مدار ز انفاس عنبرآمیزش که آن شمامه ئی از طبله‌های عطارست

عکس نوشته
کامنت
comment