خاک میخانه بر سر از شاه نعمت‌الله ولی غزل 910

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

خاک میخانه بر سر ما ریز

1 خاک میخانه بر سر ما ریز جام می را بگیر و بر ما ریز

2 بر در میفروش خوش بنشین از سر هر دو کون هم برخیز

3 عین ما را به عین ما بنگر قطره و بحر را به هم آمیز

4 بزم عشقست و عاشقان سرمست تو اگر زاهدی ز ما پرهیز

5 فتنه در چار سوی جان افتاد از هیاهوی عشق شورانگیز

6 عشق مست است و میزند بی باک تیغ برّان و خنجر سر تیز

7 من سر سید است در دستم به از این خود کجاست دست آویز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر