1 بیچاره دلم راه به کاری نبرد راهی بسر کوه نگاری نبرد
2 از دل نبرد غبار غم سیل سرشک من سیل ندیدم که غباری نبرد
1 ای آن که ز ناله میکنی منع زنهار مده دگر ملالم
2 انصاف نداری و مروّت یا نیستت آگهی ز حالم
1 سرور ارباب همت خسرو اهل هنر ای به استقلال در ملک کرم مالک رقاب
2 با ضمیرت لاف می دانم نزد در حیرتم کز چه معنی تیغ در گردن فکنداست آفتاب
1 به داغ تازه دلم را سر دگر باشد عزیزتر بود آن گل که تازه تر باشد