- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیچاره کسی کو به غم خوش پسران زیست کز دیده و دل در پی ایشان نگران زیست
2 گر یافت کسی از لب بی خط اثر ذوق تا زیست در اندیشه ساده شکران زیست
3 همچون کمر زر همه با کوفتگی ساخت آن یار که بر پشته زرین کمران زیست
4 چون یار از آن دگران شد، بکش ای هجر زیرا نتوانیم به جان دگران زیست
5 چون غم کشدم زان لب و زان روی کنم یاد تا چند توان بر صفت حیله گران زیست
6 اندر روش زنده دلان، زنده کسی نیست جز کشته خوبان که در آن مرده آن زیست
7 ترسم که بمیرد به ته کفش ملامت خسرو که به دنباله شیرین پسران زیست