جیب شب آفتاب چون از شاه نعمت‌الله ولی غزل 671

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

جیب شب آفتاب چون بگشود

1 جیب شب آفتاب چون بگشود از گریبان روز رو بنمود

2 شب امکان خیال بود نماند هست روز و وجود خواهد بود

3 غیر او نیست ور تو گوئی هست او به خود دیگران به او موجود

4 عقل چون شب برفت و روز آمد خاطر ما از این و آن آسود

5 یک حقیقت که آدمی خوانند گه ایاز او به نام و گه محمود

6 عالمی را به رقص آورده قول مستانه ای که او فرمود

7 نعمت الله گرد نقطهٔ دل همچو پرگار دایره پیمود

عکس نوشته
کامنت
comment