-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نقش بندی می کند هر دم خیالش در نظر هیچ نقاشی نمی بیند چنین نقشی دگر
2 ماخیال عارضش بر آب دیده بسته ایم لحظه ای بر چشم ما بنشین و دریا می نگر
3 آنکه زاهد در قیامت طالب دیدار اوست می توان دید این زمان در دیدهٔ صاحب نظر
4 غرقهٔ آبی و تشنه سو به سو گردی مدام همدم جام مئی وز همدم خود بی خبر
5 در سرابستان جان جانانهٔ خود را طلب او مقیم خانه ، تو سرگشته گردی در به در
6 گرچه از نور ولایت خرقه ای پوشیده ای خرقه بازی کن به عشق او و ازخود در گذر
7 نعمت الله رند سرمست است و با ساقی حریف روح محضست او ولی در صورت اهل بشر