عشق بی درد ناتمام بود از عطار نیشابوری غزل 322

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عشق بی درد ناتمام بود

1 عشق بی درد ناتمام بود کز نمک دیگ را طعام بود

2 نمک این حدیث درد دل است عشق بی درد دل حرام بود

3 کشته عشق گرد و سوخته شو زانکه بی این دو کار خام بود

4 کشتهٔ عشق را به خون شویند آب اگر نیست خون تمام بود

5 کفن عاشقان ز خون سازند کفنی به ز خون کدام بود

6 از ازل تا ابد ز مستی عشق بی قراری علی‌الدوام بود

7 در ره عاشقان دلی باید که منزه ز دال و لام بود

8 نه خریدار نیک و بد باشد نه گرفتار ننگ و نام بود

9 سرفرازی و خواجگی نخرد جملهٔ خلق را غلام بود

10 نبود تیغش و اگر باشد با همه خلق در نیام بود

11 همچو خود بی قرار و مست کند هر که را پیش او مقام بود

12 گاه‌گاهی چنین شود عطار بو که این دولتش مدام بود

عکس نوشته
کامنت
comment