- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلبر سرمست ما عزمی به دریا میکند منع نتوان کردنش چون میل مأوا میکند
2 چشم ما پر آب کرده خوش نشسته در نظر این عنایت بین که او با دیدهٔ ما میکند
3 آفتاب حسن او هرجا که بنماید جمال هرچه آن پنهان بود چون نور پیدا میکند
4 چشم مردم دیدهٔ ما روشن است از نور او این نظر صاحبنظر با چشم بینا میکند
5 در خرابات مغان مست خراب افتادهایم هرکه دارد دولتی رغبت به آنجا میکند
6 کار دل از عشق بالایی چنین بالا گرفت لاجرم جان عزیزان قصد بالا میکند
7 پادشاه است او و سید بندهٔ فرمان او دلخوشست ارچه جفای جان شیدا میکند