- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلبر سرمست ما یار خوشی نو خاسته است دل به عشقش از سر هر دو جهان بر خاسته است
2 آفتاب از شرم رویش رو نهاده بر زمین مه به عشق ابرویش همچون هلالی کاسته است
3 زاهدان را زهد بخشیدند و ما را عاشقی هر کسی را داده اند چیزی که او خود خواسته است
4 سایهٔ سرو سهی گر بر زمینی کج فتد کج نماید در نظر اما به قامت راسته است
5 در خرابات مغان مستیم و جام می بدست نعمتالله مجلس رندانهای آراسته است