پیر ما بار دگر روی به از عطار نیشابوری غزل 154

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

پیر ما بار دگر روی به خمار نهاد

1 پیر ما بار دگر روی به خمار نهاد خط به دین برزد و سر بر خط کفار نهاد

2 خرقه آتش زد و در حلقهٔ دین بر سر جمع خرقهٔ سوخته در حلقهٔ زنار نهاد

3 در بن دیر مغان در بر مشتی اوباش سر فرو برد و سر اندر پی این کار نهاد

4 درد خمار بنوشید و دل از دست بداد می‌خوران نعره‌زنان روی به بازار نهاد

5 گفتم ای پیر چه بود این که تو کردی آخر گفت کین داغ مرا بر دل و جان یار نهاد

6 من چه کردم چو چنین خواست چنین باید بود گلم آن است که او در ره من خار نهاد

7 باز گفتم که اناالحق زده‌ای سر در باز گفت آری زده‌ام روی سوی دار نهاد

8 دل چو بشناخت که عطار درین راه بسوخت از پی پیر قدم در پی عطار نهاد

عکس نوشته
کامنت
comment