مسکینی ما را نتوان شرح از اهلی شیرازی غزل 413

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

مسکینی ما را نتوان شرح و بیان کرد

1 مسکینی ما را نتوان شرح و بیان کرد مسکین تر از آنیم که تقریر توان کرد

2 کار می و معشوقه سراسر همه سودست از کس نشنیدم که درین کار زیان کرد

3 المنه لله که در صید گه عشق تیر تو مرا در صف عشاق نشان کرد

4 باور نکنم من که پری تو بحسن است حسنی اگرش بود چرا از تو نهان کرد

5 شاید که دل کوه بفریاد در آید امروز که اهلی ز غم عشق فغان کرد

6 عندلیب عاشق از بیداد گل هرچند سوخت کافرم گر غیر او پیش کسی فریاد برد

7 اهلی، آن بازیچه دیدی کان تذرو خوش خرام چون بدام افتاد و چون رفت و دل از صیاد برد

عکس نوشته
کامنت
comment