- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مسکینی ما را نتوان شرح و بیان کرد مسکین تر از آنیم که تقریر توان کرد
2 کار می و معشوقه سراسر همه سودست از کس نشنیدم که درین کار زیان کرد
3 المنه لله که در صید گه عشق تیر تو مرا در صف عشاق نشان کرد
4 باور نکنم من که پری تو بحسن است حسنی اگرش بود چرا از تو نهان کرد
5 شاید که دل کوه بفریاد در آید امروز که اهلی ز غم عشق فغان کرد
6 عندلیب عاشق از بیداد گل هرچند سوخت کافرم گر غیر او پیش کسی فریاد برد
7 اهلی، آن بازیچه دیدی کان تذرو خوش خرام چون بدام افتاد و چون رفت و دل از صیاد برد