- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان ما بر آتش و گیسوی جانان تافتست سنبلش در پیچ و ما را رشتهٔ جان تافتست
2 آن دو افعی سیاه مهره بازش از چه روی همچو ثعبان برکف موسی عمران تافتست
3 جادوی مردم فریب او چو خوابم بسته است زلف هندویش چرا نعلم بدانسان تافتست
4 گر نمیخواهد که ما را رشتهٔ جان بگسلد آن طناب چنبری بهر چه چندان تافتست
5 مهر رخسار تو در جان من شوریده دل همچون ماه چارده در کنج ویران تافتست
6 آن بنا گوش دل افروزست یا مه یا چراغ کز شب زلف تو چون شمع شبستان تافتست
7 باده پیش آور که از عکس می و مهر رخت در دلم گوئی که صد خورشید تابان تافتست
8 بنده تا دست طلب در دامن عشق تو زد هرگزت روزی زغفلت سر ز فرمان تافتست ؟
9 همچو زلفت کار خواجو روز و شب آشفته بود با تو گر یک روز روی از مهر و پیمان تافتست