حدیث ما و تو هر بوالهوس از اهلی شیرازی غزل 626

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

حدیث ما و تو هر بوالهوس نمیداند

1 حدیث ما و تو هر بوالهوس نمیداند زبان عاشق و معشوق کس نمیداند

2 من از حدیث تو مستم رقیب از شکرت سخن سرایی طوطی مگس نمیداند

3 دل ترا چه غم از من که مرغ آزادست بلای عشق و جفای قفس نمیداند

4 چنان گرفت دلم بی تو خو به تنهایی که غیر ناله خود همنفس نمیداند

5 گذشت ناله اهلی ز عرش رحمی کن که جز وصال تو فریاد رس نمیداند

6 سودی نداشت گریه که بر روی زرد من رنگی نریختی که کس از شستشو برد

7 چون میرم از غمش بمسیحم چه حاجت است اهلی همین بسم که کسی نام او برد

عکس نوشته
کامنت
comment