- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم آب حیات توایم گر چه به شکل آتشیم
2 تو جو کبوتربچه زاده این لانهای گر تو نیایی به خود مات از این سو کشیم
3 حاضر ما شو که ما حاضر آن شاهدیم مست می اش می شویم باده از او می چشیم
4 تیزروان همچو سیل گر چه چو که ساکنیم نعره زنان همچو رعد گر چه چنین خامشیم
5 جان چو دریا تو راست بر کف خود نه بیا گر چه که ما همچو چرخ بیگنهی می کشیم
6 زان سوی این پنج حس نوبت ما پنج کن کان سوی این شش جهت خسرو این هر ششیم
7 در پی سرنای عشق تیزدم و دلنواز کز رگ جان همچو چنگ بهر تو در نالشیم
8 صحت دعوی عشق مسند و بالش مجو ما نه چو رنجورکان عاشق آن بالشیم
9 نور فلک شمس دین مفخر تبریز ما از رخ آن آفتاب چرخ درون مه وشیم