چشم ما از نور رویش از شاه نعمت‌الله ولی غزل 325

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

چشم ما از نور رویش روشنست

1 چشم ما از نور رویش روشنست مهر و مه چون یوسف و پیراهنست

2 نور اول روح اعظم خوانمش بلکه او جان است و عالم چون تنست

3 مجلس او بزم سرمستان بود جرعه ای از جام او شیر افکنست

4 عشق می گوید سخنها ورنه عقل در بیان آن معانی الکنست

5 کی گریزد عاشق از خار جفا کاو چو بلبل در هوای گلشنست

6 خود کجا آید به چشم ما بهشت بر در میخانه ما را مسکن است

7 نعمت الله را بسی جستم به جان چون بدیدم نعمت الله با من است

عکس نوشته
کامنت
comment