-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محرومی ما جز گنه بخت نباشد ورنی دل کس نیز چنین سخت نباشد
2 گر در سر و سامان زدم آتش مکنم عیب آنرا که جگر سوخت غم رخت نباشد
3 هرگز نپذیرد رقم نقش محبت هر سینه که چون آینه یک لخت نباشد
4 از شوق تو در سر هوس خاک نشینی است آنرا که سر تاج و دل تخت نباشد
5 از تیرگی بخت شدی اهلی از او گم یارب که کسی چون تو سیه بخت نباشد
6 ای برهمن از خرقه چو صوفی بدر آمد زنار تو یکموی ز پشمینه او بود
7 غافل مشو از اهلی مسکین که همه عمر چرخ از سبب مهر تو در کینه او بود