- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار ما رفت گوییا جان رفت جان چه قدرش بود که جانان رفت
2 عمر ما بود رفت چه توان کرد در پی عمر رفته نتوان رفت
3 هر که با ما دمی نشد همدم دم آخر که شد پریشان رفت
4 رند مستی ز بزم ما کم شد گوییا در پی حریفان رفت
5 بود حلّال مشکلات همه لاجرم چون برفت آسان رفت
6 نور چشم است در نظر پیداست گرچه از چشم خلق پنهان رفت
7 نعمت الله جان به جانان داد عاشقانه به بزم سلطان رفت