شمع ما شمعیست کو منظور از خواجوی کرمانی غزل 208

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست

1 شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست

2 هر کرا سودای لیلی نیست مجنون آنکسست ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست

3 چشم صورت بین نبیند روی معنی را بخواب زانکه در هر کان درو در هر صدف دردانه نیست

4 حاجیانرا کعبه بتخانه‌ست و ایشان بت پرست ور بینی در حقیقت کعبه جز بتخانه نیست

5 مرغ وحشی گر ببوی دانه در دام اوفتد تا چه مرغم زانکه دامی در رهم جز دانه نیست

6 هر کرا بینی در اینجا مسکن و کاشانه است جای ما جائیست کانجا مسکن و کاشانه نیست

7 گر سر شه مات داری پیش اسبش رخ بنه کانگه پیش شه دم از فرزین زند فرزانه نیست

8 گفتمش پروای درویشان نمی‌باشد ترا گفت ازین بگذر که اینها هیچ درویشانه نیست

9 گر چه باشد در ره جانانه جسم و جان حجاب جان خواجو جز حریم حضرت جانانه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment